در بر روی حل مشکلات باز شد آنرا نبنید
زبان میراث بشریست و هم امکان هستی اوست. از طریق فهم زبانی که هر کنشگری به کار می برد می توان او را شناخت. آنها که زبان را می آلایند و گفت و گو را تا حد دشنام و تهدید پائین می آورند ناخواسته ذهن تهی شان را به تماشا می گذارند. اخلاق حکم می کند به مخالف خود احترام بگذاریم و این احترام چیزی نیست جز محترم شمردن خودمان. فحاشی چون لاستیک عمل می کند و به ناچار وقتی از دهان پرت می شود بسوی گوینده اش باز می گردد. این زبان دافع است و مخالف را در مخالفت اش مقاوم تر می سازد٬ اما زبان استدلال و خرد جذاب است٬ مثل نوری می ماند که جهالت را پس می زند٬ هیچکس نمی تواند روشنایی را نفی کند مگر آنکه چشمهایش بسته باشد. حتی در چنین صورتی رد پای روشنایی خود را از پلکهای بسته گذر می دهد و تاثیر خود را بر جا می گذارد.
بیانیه تازه میر حسین موسوی زبان اخلاق است. زبانی خود افشاگر که انسان بماهو انسان را در پرتو روشنایی قرار می دهد. اگر لحن قهرمانانه و حماسی دارد همانجایی است که پای مرگ نویسنده در میان است و بعد از آن همه جا آبی است که بر آتش جدایی ها٬ بحرانها و تباهی ریخته می شود. او نمی خواهد یک طرف ماجرا باشد مگر آنکه پای دادن هزینه در میان باشد. پنج شرط را مقدمه آشتی ملی عنوان می کند ولی هر پنج شرط چیزی نیست جز بند بند قانون اساسی که تمام نهادهای قدرت مشروعیت و اعتبار خود را از آن دارند. موسوی از انتخابات گذر می کند و تنها دولت را پاسخگو در برابر مجلس٬ قوه قضایی و مردم می خواهد. این شرط را چطور می توان نپذیرفت وقتی تفکیک قوا به این دلیل محترم شمرده شده است. همه نهادها باید در برابر مردم پاسخگو باشند. چه کسی می تواند این پاسخگویی را نفی کند٬ جز آنکه مرزهای قانون را بشکند؟
موسوی نمی خواهد یک طرف مذاکره باشد. از حاکمیت می خواهد همانگونه که قانون اساسی فرصت می دهد٬ اجتماعات آزاد برگزار شود و با تنگ نظری نخواهد که یک طرف همیشه سخن بگوید و دیگران سکوت کنند. این چهره فرهنگی و سیاسی آزادی بیان را می طلبد. چیزی که انقلاب سال پنجاه و هفت بخاطر آن برپا شد. آزادی زندانیان که به جرم بیان آزاد اندیشه هایشان در حبس قرار گرفته اند عین عدالت است. جنبش سبز در عین ایستادگی و مقاومت و تا مرز از جان گذاشتن٬ منعطف است و مثل مادری می ماند بخاطر جان فرزندش از او می گذرد. کافیست قانون اساسی را یکبار بخوانیم. بیانیه تازه چیزی نیست جز باز خوانی آن. با اجرای کامل و بدون پیش شرط آن می توان شاکله های موجود را حفظ کرد و رفاه و آزادی رابرای مردمی تحقق بخشید که جز آرامش و مهم شمرده شدن چیزی نمی خواهند. امروز این بیانیه راهی گشود که تا دیروز بسته می نمود. این در باز را با رادیکالیسم کور و با تمامیت خواهی از دست ندهید چرا که در غیر این صورت در پایان بازی دستهای همه خالی خواهد بود. ترکیب بهینه عقلانیت٬ اخلاق و شجاعت آن چیزی است که بیانیه موسوی را تاریخ ساز می کند.