خارج از متن:*صدای ساز فرامرز پایور هم خاموش شد. این صدا چقدر افسونگر بود . باید گذاشت زمان بگذرد تا قلم بتواند در باره او بنویسد

سالها پیش بازینامه تازه ای قلمی شد تا صورت بندی قدرت در ایران از نو نوشته شود و انقلابی دیگری در نظام اداره کننده جامعه رخ دهد تا هر آنچه كهنه مي نمود نو شود و فردا ديگر به جاي همه ديروز حكمراني كند. در این بازینامه قرار بر آن بود که بسیاری از چهره ها پر تجربه و استخواندارنه حاشیه نشین بلکه به صورت کامل از صحنه حذف شوند تا نارضایتی هایی که تا  اعماق جامع رسوخ کرده بود یکبار برای همیشه در ذهن های مردم تسویه شود و نسل دومی که به مبانی ديگر ولي نا گفته متعهدند زمام امور را بر عهده بگيرند. اين بازينامه در عمل مهندسي شد و با كاهلي اصلاح طلبان ٬ بي تفاوتي همراهانه توده ها و عزم دست اندركاران اين بازي محقق شد. انتخابات دومين دوره شوراي اسلامي آغاز اين نمايش بود و با انتخابات مجلس هفتم شتاب گرفت و در رقابتهايي كه بر سر دوره نهم رياست جمهوري در گرفت كامل شد. با افزايش غير مترقبه قيمتهاي نفت همه چيز مهياي يك پيروزي آسان شد . اما اين پيروزي آسان بدست آمده ناگهان بر ضد خود به حركت در آمد و تورم و يك ناكارآمدي به نمايش آمده آنرا به ناكامي كشاند.

نيروهاي تازه نفس و كامياب همه چيز را سهل گرفتند نه تنها چهره هاي با سابق را حذف كردند عليه رويه هاي عادت شده و نظم هاي معنادار ناديده گرفتند . آنها چون در ميان نخبگان هنوز جايي نداشتند بجاي آنكه بياموزند تا در سلك نخبگان در آيند راه آسانتري را در پيش گرفتند و بر آن شدند رو به توده ها سخن بگويند و با هزار تمهيد همه نخبگان را هم تحقير و هم نا ديده بگيرند. ادبياتي كه آنها در پيش گرفتند همه را شگفت زده كردند. آنها در رسيدن به هدف همه چيز را مجاز دانستند . زبان تند و تيزشان همه در انفعال فرو برد . اما قوانين واقعيت هيچ بي اعتنايي را تاب نمي آورد . پولهاي هنگفتي كه به جامعه سر ازير شد بجاي رفاه يك تورم تازنده را حاكم كرد. توده ها كه زبان قيمتها را بهتر از زبان وعده ها مي فهمند مدام منتظر ماندند تا وعده ها تحقق پذيرد ولي اوضاع بهتر نشد بلكه با طرح حذف يارانه افق براي آنها تيره و تار شد.

نخبگان كه هيچگاه يك پارچه نبودند ناگهان بر آن شدند همراه شوند تا عليه وضعيتي بشورند كه آنها را ناديده مي گرفت و از آن مهمتر تحقيرشان مي كرد . انتخابات رياست جمهوري اين فرصت را در اختيارشان گذاشت . بخش مياني جامعه كه خود را قرباني ماجراي تازه مي ديد روزهاي قبل از انتخابات خيابانها را فتح كرد و موج سبز جامعه را دگر كرد . اما جانها اميدوار به زندگي فاعلانه روي كرد. مناظره هاي انتخاباتي كه به اين دليل شكل گرفته بودند تا با تجربه ها را رسوا و براي هميشه حذف كند نتيجه معكوس داد و همه فهميدند قدرت كجا متمركز و مردم نسبت به نامهايي چون هاشمي و ديگران از توهم در آمدند . اين اميد در كنار فهم جديد ناگهان با اعلام نتيجه انتخابات رنگ باخت و خشم ناشي از ناباوري صحنه سياست به فضايي كشيد كه ديگر هيچكس نمي تواند آنرا مهندسي كند و نيروي خود انگيخته رويدادها ماجرا را پيش مي برد .

اكنون قدرت قرار است هر آنچه دست با تجربه هاست از دانشگاه آزاد تا فرهنگستان هنر باز بستاند ٬حتي مي كوشد محتشمي پور را از دبير خانه اي كه حمايت از فلسطيني ها را بر عهده دارند برانند . اين راندن اما به سود راند شدگان تمام مي شود و در وجدان داوري كننده بخش بزرگي از افكار عمومي اين چهره پالوده مي شوند. شايد آنها از اين معامله پر سود نه تنها نرنجند بلكه از اين هديه غير مترقبه شادمان هم باشند. هر چقدر عليه آنها سخت گرفته مي شود اين پالوده شدن شتاب بيشتري مي گيرد . تا اينجا تاريخ يكبار ديگر نشان مي دهد پيامد تصميم ها هر چقدر دقيق و مهندسي شكل گرفته شده باشند آني نخواهد بود كه تصميم گيران انتظارش را دارند .

 امروز همه چيز در جهان سياست معكوس رخ مي دهد . عقل سليم حكم مي كند بازينامه سابق كه منتج به نتيجه غير منتظره شد بدور انداخته شود و از با تجربه ها براي رام كردن بحرانها همراهي و همدلي خواسته شود . اما نسل دومي ها كه طمع قدرت را چشيده اند نمي گذارند اين فراخوان اتفاق بيفتد . با وضع تازه چه خواهد شد. تاريخ غير مترقبه هاي زيادي در آستين دارد اگر ما صداي واقعيت را بشنويم و مدبرانه عمل كنيم مي توان آنچه رخ مي دهد با بخشي از سليقه ما ناهمخوان باشد ولي شاكله ها را باقي بگذارد و در غير اين صورت پايان ترا‍ژيك اين بازينامه را تبديل به مضحكه اي براي تاريخ نويسان خواهد كرد. چه خواهد شد؟ بايد با بيم و اميد منتظر تصميم گيري شد و بس.