دارم برمی گردم تهران٬هوای دلم بد جوری گرفته است.چرا شهر من این چنین هوای آلوده ای دارد؟چرا هیچکس کاری نمی کند؟کیش با هوای بهاریش ذهن را آرام می کند و جان را با نسیم اش نوازش می دهد.چند ساعت دیگر باید بجای اکسیژن سم به ریه هایم بریزم.دولت مقصر است و یا شهردار٬چه فرقی می کند٬همه در این خودکشی دسته جمعی شریکیم و دست در دست هم زندگی مان را تباه می کنیم.همه شدیم بمب حرف و دیگر هیچ.شهرم را دوست دارم ولی الان که دارم برمی گردم زیاد خوشحال نیستم.آنها که مسئولیت دارند در همین آلودگی زندگی می کنند٬کسی که به فکر خود و خانواده اش نیست٬چطور می تواند برای ما کاری بکند.کاش کسی کاری بکند برای این شهر لعنتی.